فاطمه طوطی
یکی از قشنگی های دنیا اینه که ،مادر هرکس بهترین مادر دنیای حتی اگه دیگه نباشه
فرزند: محمد و زهرا آغاز: 30 خرداد 1337 پرواز: 23 مرداد 1400تعداد بازدید
نویسنده
زندگی نامه
به نام خدایی که مادر را آفرید تا بزرگی و بخشندگی و محبت و عشقش را در مادر مون بهمون نشون بده ،کسی که ناز مرا میکشید ، مادر بود کسی که حرف مرا می شنید ، مادر بود
کسی که گنج به دستم سپرد پدر بود ،کسی که رنج به پایم کشید ، مادر بود
کسی که شیره جان می مکید ، من بودم کسی که روح به تن میدمید...
کسی که گنج به دستم سپرد پدر بود ،کسی که رنج به پایم کشید ، مادر بود
کسی که شیره جان می مکید ، من بودم کسی که روح به تن میدمید ، مادر بود
کسی که در دل شب از صدای گریه من سپند وار ز جا می جهید ، مادر بود
کسی که خاری اگر پیش پای من میدید چو غنچه جامه به تن میدرید ، مادر بود
کسی که اگر دور میشدم ز دامانش برهنه پا ، زبیم میدوید ، مادر بود
کنار بستر بیماریم ، پرستاری که تا به صبح نمی آرمید ، مادر بود
به روزگار جوانی کسی که قامت او به زیر بار محبت خمید ، مادر بود
کسی که در غم و اندوه و در پریشانی به درد های دلم می رسید ، مادر بود
غرض ، کسی که ز دنیا و آرزوهایش برای خاطر من دل برید ، مادر بود
یکی شکسته قفس ماند و خسته مرغی زار که از ثری به ثریا پرید ، مادر بود
،مادرم نمونهای بود از مادرانی که برای آسایش فرزندانشان، قید رفاه دنیوی خود را زدهاند، تا پای جان در کنار فرزندشان ماندهاند و مقام مادری را به سطحی متعالی و فراتر از سطح درک انسان زمینی رساندهاند.
مادرانی که در راه سعادت فرزندشان، انواع سختیها را به جان خریدند، قامتشان زیر قامت رنجهای مادر بودن خم شد، اما هیچگاه لب به شکوه و اعتراض نگشودند،پروین زیبا گفت: فرزند، ز مادر است خرسندبیگانه کجا و مهر مادر، جلوه ای از خدا به نام مادر روی زمین است ولی ما غافل از این نعمت ،افسوس که وقتی از دست میدیم ،متوجه میشیم که همه چی مون از دست رفته ،ولی دیگه قابل بازگشت نیست ،گاهی دلم هیچ چیز نمیخواهد
جز گپ ریز ریز با مادرم
هی من حرف بزنم
هی او چای تازه دم بریزد
هی چایام سرد بشود
هی دلم گرم
آنجا که چایات سرد میشود
و دلت گرم
خانه مادر است.
وصیت نامه
می نویسم و به خودم هدیه میکنم حس زیبای وجود تان را، با شما بودن را، با شما لبریز شدن و با شما عاشق شدن را، راضیم ازشما از پاییزتان ومیبوسم و می بویم برگ های زد و قرمزتان را فرزندانم...
می نویسم و به خودم هدیه میکنم حس زیبای وجود تان را، با شما بودن را، با شما لبریز شدن و با شما عاشق شدن را، راضیم ازشما از پاییزتان ومیبوسم و می بویم برگ های زد و قرمزتان را فرزندانم
مشاهده بیشتر