محمدرضا شجریان
خسرو آواز ایران
فرزند: نصرالله و افسر آغاز: اول مهر 1319 پرواز: 17 مهر 1399تعداد بازدید
نویسنده
زندگی نامه
محمدرضا شجریان، ۱ مهر ۱۳۱۹ در مشهد زاده شد. آواز خواندن را از کودکی آغاز کرد و با توجه به استعداد و صدای خوبش، تحت آموزش پدر خود که قاری قرآن بود، مشغول به پرورش صدای خویش شد.
محمدرضا ، یکی از برجستهترین خوانندگان موسیقی ایرانی و یکی از معتبرترین نغمهسراهای موسیقی سنتی ایران است. وی...
محمدرضا ، یکی از برجستهترین خوانندگان موسیقی ایرانی و یکی از معتبرترین نغمهسراهای موسیقی سنتی ایران است. وی از خانوادهای موسیقیدوست بوده و پدر وی، نصرالله شجریان، نیز یکی از بزرگان موسیقی سنتی ایران بوده است.
محمدرضا شجریان از سن کودکی با موسیقی آشنا شد و از استادانی چون علیاصغر شجریان، محمدرضا لطفی و محمدرضا درویشی در زمینه موسیقی سنتی ایرانی آموخت. وی در سال ۱۹۶۹ به عنوان یک خواننده حرفهای وارد صحنه موسیقی شد و به سرعت شهرت و محبوبیت بالایی بین علاقمندان به موسیقی سنتی ایرانی کسب کرد.
او به عنوان یکی از بهترین نغمهسراهای موسیقی سنتی ایران شناخته میشود و توانسته است با تلاش و پشتکار خود، ارزشمندترین اثرهای موسیقی سنتی ایران را اجرا و ضبط کند. همچنین، وی در سالهای گذشته به عنوان یکی از موسیقیدانان برجسته جهان شناخته شده و در مجموعهای از کنسرتها و جشنوارههای موسیقی در سراسر جهان به اجرای زندهی اثرهای خود پرداخته است.
محمدرضا شجریان با اجرا و ضبط اثرهای موسیقی سنتی ایرانی، موفق به جلب توجه و تحسین علاقمندان به این سبک موسیقی شده است و به عنوان یکی از موسیقیدانان برجسته و معتبر محسوب میشود.
وصیت نامه
من که مُردم اگر شد… مرا پیش پای فردوسی به خاک بسپارید چه بهتر و اگر نشد بیرون از هر بهشتی در جائی دوردست که کسی جز خدا نشناسد تنها با عورتپوشی در گودالی به طول قامتم پیش چشم پدرم خورشید به مادرم زمین بسپارید. اگر خورشید پشت ابرها باشد و ابرها ببارند امری و مسئلهای نیست.
دو درخت از هر نوع که...
من که مُردم اگر شد… مرا پیش پای فردوسی به خاک بسپارید چه بهتر و اگر نشد بیرون از هر بهشتی در جائی دوردست که کسی جز خدا نشناسد تنها با عورتپوشی در گودالی به طول قامتم پیش چشم پدرم خورشید به مادرم زمین بسپارید. اگر خورشید پشت ابرها باشد و ابرها ببارند امری و مسئلهای نیست.
دو درخت از هر نوع که بخواهید به فاصله دو متر بر سر گورم بکارید تا از لاشه من تغذیه کنند و بر آن درخت ها تا مرغِ شبِ گم کرده آشیانهای بیاساید! و یا میوهای داشته باشد و گرسنهای را به راحت برساند، یا گلی و سایهای بر رهگذر خستهای هدیه کند یا دست کم هیمهای بر سرما ماندهای ببخشد.