شهید صارمی از تبار حق جویانی بود که برای نوشتن قصه مظلومیت ملتی در بند، به سرزمینی پای نهاد که در آن به اشاره فتوای ملحدی مقدس نما، بر خوشه های گیس سپید پیران میوه سرخ شهادت می افشانند و دستان نحیف نوباوگان را با تیزابه های توحش می برند و از کشته مردان مثله شده افغان، تل و پشته می سازند. شهید محمود ...
شهید صارمی از تبار حق جویانی بود که برای نوشتن قصه مظلومیت ملتی در بند، به سرزمینی پای نهاد که در آن به اشاره فتوای ملحدی مقدس نما، بر خوشه های گیس سپید پیران میوه سرخ شهادت می افشانند و دستان نحیف نوباوگان را با تیزابه های توحش می برند و از کشته مردان مثله شده افغان، تل و پشته می سازند. شهید محمود صارمی در خرداد 1347در شهرستان بروجرد در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه شهید باهنر بروجرد سپری کرد و دوران متوسطه را در دبیرستان حضرت رسول (ص) در رشته علوم انسانی با موفقیت در سال 65 -66پشت سر نهاد. او همراه با تحصیل، به دلیل علاقه شدید به ورزش کاراته دراین رشته فعالیت خود را آغاز کرد، و در فاصله کوتاهی با گذراندن دوره های مختلف این رشته موفق به کسب کمربند مشکی و کارت مربیگری در این حرفه شد. صارمی در سال 67در آزمون سراسری رشته علوم انسانی دانشگاه تهران پذیرفته شد و دوران تحصیلات دانشگاهی خود را به طور جدی با موفقیت و در سخت ترین شرایط زندگی، با کارکردن برای امرار معاش و تامین هزینه های تحصیل طی کرد. محمود صارمی در دوران تحصیلات در دانشگاه بنا به وظیفه و احساس مسوولیت از طریق بسیج دانشجویی دانشگاه تهران به جبهه های کردستان، حلبچه و خرمشهر اعزام و 14ماه در این جبهه ها در کنار سایر رزمندگان اسلام، به دفاع از کیان و تمامیت ارضی کشور پرداخت. صارمی در سال 71با داشتن دانشنامه کارشناسی به استخدام سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی درآمد، و به عنوان کارشناس متون خبری فعالیت خود را آغاز کرد. صارمی پس از چند صباحی استخدام در سازمان ایرنا، تشکیل خانواده داد و در سال 72خداوند فرزندی به او عطا کرد و نامش را سینا نهاد. شهید صارمی با پشتکار فراوان، هنگام اشتغال در خبرگزاری، تحصیلات خود را در دوره کارشناسی ارشد ادامه داد و در سال 74موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه شهید بهشتی در رشته جغرافیای انسانی با گرایش روستایی شد. صارمی در 26دیماه سال 75به عنوان مسوول نمایندگی خبرگزاری جمهوری اسلامی راهی کابل افغانستان شد زمانی که این کشور درگیر جنگ های داخلی بود و به خوبی می دانست در این سرزمین آشوب زده خطر به اسارت درآمدن و حتی شهادت وجود دارد اما بر حسب وظیفه، رسالت و تکلیف این راه را انتخاب کرد. او با تنها سلاحش که ایمان و قلمش بود در آن وضعیت بحرانی کشور مصیبت زده افغانستان توانست مظلومیت مردم ستمدیده، زجر کشیده و بی دفاع و بی گناه بویژه مردم مزار شریف، و جنایت گروه ضد بشری، متحجر و خائن طالبان را به طور صریح و سالم به گوش جهانیان برساند. شهید صارمی حدود 20روز پیش از سقوط مزار شریف و به اسارت درآمدن و شهادت در افغانستان، دچار بیماری آپاندیس شد که با مشکلات فراوان و تلاش و پیگیری دوستانش به مدت پنج ساعت شبانه به دکتر رفته و سپس وی را با توجه به وضعیتی که داشت، در محیطی غیر بهداشتی، با فقدان امکانات، و بدون وجود نور کافی و برق، عمل جراحی کردند. پس از گذشت دو روز از این جراحی، به ایران اعزام شد و با وجود اینکه وی دوران نقاهت خود را در تهران طی می کرد، پس از به اوج رسیدن جنگ افغانستان، بر حسب تکلیف از طریق سازمان ایرنا و با توجه به احساس مسوولیت شرعی و حرفه ای کار خبرنگاری، و رسالتی که بر دوش داشت مجدد 14 مرداد 77به کشور افغانستان و محل کارش مزارشریف اعزام، و در زمان بسیار کوتاهی به مدت سه روز یعنی 17مرداد ماه خبر سقوط مزار شریف به دست طالبان، و به خاک و خون کشیدن، قتل عام زنان ، مردان و کودکان بی گناه را به ایران و سراسر جهان مخابره کرد. و پس از آن شنبه سیاه، دیگر کسی نبود تا خبر شهادت و یا به اسارت درآمدن او و 9دیپلمات و پرستوی عاشق، غریب و بی گناه را که در زیر زمین کنسولگری ایران به طور فجیعانه و با بی رحمی تمام توسط پیشرفته ترین سلاحهای آمریکایی به رگبار مسلسل بسته بودند به دنیا مخابره کند. آری سرانجام پیکر گلوله باران شده صارمی از دیاری آمد که خون سیاه قرون وسطایی در گنداب عروق طالبانی جاری است. اما آنان چه غافلند که با غروب پیش هنگام مهپاره یی از دیار فرهنگ سازان ایران زمین ، هزاران مهتاب برآمده از چشمه ی خون فام قلم ، از افق سبز عالم شرق ، دوباره در حال بالا آمدن است. و امروز در قفای 15سال سخت و طاقت فرسا از عروج ملکوتی پیکی سبز از تبار رهپویان قافله قلمداران شهید، هنوز که هنوز است پرواز خونین ˈمحمود صارمی ˈ برای همکارانش باور کردنی نیست.
فرازی از وصیت نامه
بسمه تعالی ای برادران و خواهران جهادگر خطاهای من گنه کار روسیاه را که باعث رنجش شما شده ببخشید تا خدای بزرگ از من راضی شود. ای خدا مرا که در اثر غرور و خودپرستی گناه میکنم ببخش زیرا این بدن ضعیف من توانایی تحمل آتش جهنم را ندارد و خدایا مرا جزء توبه کاران واقعی قرار بده.
فرازی از وصیت نامه
بسمه تعالی ای برادران و خواهران جهادگر خطاهای من گنه کار روسیاه را که باعث رنجش شما شده ببخشید تا خدای بزرگ از من راضی شود. ای خدا مرا که در اثر غرور و خودپرستی گناه میکنم ببخش زیرا این بدن ضعیف من توانایی تحمل آتش جهنم را ندارد و خدایا مرا جزء توبه کاران واقعی قرار بده.
مشاهده بیشتر