پرویز صدیقی پارسی
آغاز: 31 شهریور 1314 پرواز: 13 بهمن 1385
تعداد بازدید
1415
نویسنده
میثم عرب
زندگی نامه
پرویز صدیقی پارسی، موسیقیدان، آهنگساز، نوازنده ویلون اهل ایران بود. وی با نام هنری پرویز یاحقی شناخته میشود. او چنانچه خود گفته بود، در کودکی حسب مقتضیات شغلی پدر به همراه خانواده به لبنان سفر می کند و پس از گذشت مدتی کوتاه و به دلیل دور بودن از معشوق جاودانی اش، ویولن، به حالت احتضار می رود که با...
پرویز صدیقی پارسی، موسیقیدان، آهنگساز، نوازنده ویلون اهل ایران بود. وی با نام هنری پرویز یاحقی شناخته میشود. او چنانچه خود گفته بود، در کودکی حسب مقتضیات شغلی پدر به همراه خانواده به لبنان سفر می کند و پس از گذشت مدتی کوتاه و به دلیل دور بودن از معشوق جاودانی اش، ویولن، به حالت احتضار می رود که با توصیه پزشکان، خانواده اش تسلیم خواسته وی شده و او را به ایران میفرستند تا در کنار دایی هنرمندش حسین خان یاحقی کسب فیض کند. پرویز با تلمذ در مکتب نه تنها هنرمندپرور، بلکه انسان پرور حسین خان و ابوالحسن صبا و تلفیق نبوغ ذاتی، خلاقیت و استعداد شگرف خویش با این داشته ها، هر چه سریع تر پله های ترقی را پیمود تا جایی که در همان سنین جوانی در برخی ارکسترها و قطعات، به رغم حضور استادانش، سلوها(تکنوازی ها) به او سپرده می شد (که خود نشان از خارق العاده بودن این جوان داشت).
این سیر صعودی با ساختن چهار مضراب، قطعات و آهنگ هایی جاودانه، تنظیم، تکنوازی و همنوازی های فراوان در کنار بزرگان موسیقی آن زمان به بالاترین درجه خویش رسید و او را به عنوان یک نوازنده صاحب سبک به جامعه معرفی کرد.
سبکی که انحصاراً مال او و زاده خلاقیت، تکنیک، احساس و نوآوری های خود او بود و مقلدان فراوانی نیز پیدا کرد که از آن جمله می توان: مجتبی میرزاده، سیاوش زندگانی، بیژن مرتضوی، جهانشاه برومند و... را نام برد که هر یک در نوع خود نوازندگانی مطرح هستند، اما همگی به نوعی مستقیم یا غیرمستقیم از وی تأثیر گرفته و انشعابات این سبک محسوب می شوند و با وجود داشتن احساس مستقل، هیچ گاه نتوانستند در بروز این حس استقلال کامل نشان دهند.
در سبک پرویز یاحقی با کثرت تکنیک و تنوع در استفاده از آنها فراوان برخورد می کنیم: ویبر، مالش و گلیساندوهای گوشنواز و شیرین، استفاده به جا از پوزیسیون های مختلف، اجرای تریل های قدرتمند و سریع با انگشتان دوم و سوم، آرشه پرانی های متناسب با نوع دستگاه و قطعه، نزدیک کردن آرشه به خرک در حین آرشه کشی، استفاده از پیزیکاتو در قطعات ضربی و نهایتا استوار بودن بخش اعظمی از نوازندگی، مانور و خلق ملودی روی سیم های بم که این یکی نقطه عطف و بهتر بگوییم نگین انگشتری سبک یاحقی محسوب می شود، زیرا در گذشته و مشخصا تا قبل از او هیچ کس تا به این حد از سیم های بم استفاده نمی کرد و اساسا قادر به خلق ملودی زیبا و محرک احساس برروی سیم های ۳ و ۴ نبود و در واقع او را می بایست احیا کننده سیم های بم ویولن نامید.
چهارمضراب ها، آهنگ و رنگ های ساخته او که شروع و پایه آنها از سیم های sol و re بوده و قسمت اعظم آنها نیز در همین محدوده می باشد، گواه این مدعاست.
او از کودکی با هنرمندان نامداری نظیر ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، و علیاکبر شهنازی آشنا شد و مدتی نزد ابوالحسن صبا موسیقی آموخت. او در ۹ سالگی در رادیو نوازندگی کرد. نخستین آهنگ او برای غلامحسین بنان در برنامه گلهای رنگارنگ بود به نام «ای امید دل من کجائی»، که هماکنون نوار آن موجود است. وی به لحاظ خلق و خو و شخصیت به گواه دوستان، شاگردان و مرتبطان با وی، یک نمونه کامل و چکیده راستین مکتب آن دو اسوه اخلاق (صبا و حسین خان) است و هنر والای او جلوه ای از ذات ناب اوست که بر پرده ساز میخرامد و با جلوه گری دل می رباید.
او از سالیان دور تاکنون رابطه بسیار صمیمی با سایر هنرمندان این خاک و بالاخص موسیقیدانان داشته و حتی با نوازندگانی که به نوعی رقبای او به حساب می آمدند (بدیعی، خرم، ملک و...) دوستی نزدیک و رابطه احساسی عمیق و عاطفی داشت (چیزی که متاسفانه در عصر حاضر کمتر با آن برخورد می کنیم. پرونده هنری او نشان می دهد که یکی از ارکان برنامه گل ها بوده که با همنوازی در کنار خوانندگان و نوازندگان مطرح آن زمان که بعضی از آنها را خود او به این عرصه آورده بود، ساختن آهنگ های ماندگاری همچون: بیداد زمان، می زده شب (ماهور)، سراب آرزو (افشاری)، غزالان رمیده (شوشتری و همایون)، آهنگ زیبای او در چهارگاه با مطلع: [آن که دلم را برده خدایا زندگیم را کرده تبه گو...]. (گل های رنگارنگ شماره ۴۲۰ و ۴۲۸) با تنظیم زیبای زنده یاد جواد معروفی و آهنگ های دیگری که مجال نام بردن از آنها نیست، افراد بسیاری را به موسیقی ایرانی علاقه مند کرده که حتی به رغم گذشت سالیان متمادی بر این آهنگ ها، هنوز هم ورد زبان عوام و خواص هستند و نیک است بدانیم بخش اعظمی از این آثار حاصل هم نفسی ۵۰ ساله با ترانه سرای معاصر استاد بیژن ترقی بود.
اگر به زمان ساختن این آهنگ ها و سال های فعالیت یاحقی توجه بکنیم، درمی یابیم در برهه ای که وجود موسیقی های مبتذل و کاباره ای و... موسیقی اصیل ایرانی را تهدید می کرد و به حاشیه می راند، او یکی از خادمان و پاسبانان این موسیقی بوده که هنوز هم پس از گذشت بیش از نیم قرن همین خط سیر را دنبال می کند و اخیرا چند کار از تکنوازی ها و کارهای بدون کلام او منتشر شده که حاصل گوشه نشینی سال های اخیر اوست و در این آثار، اندکی تغییر فرم و تبعیت احساس را از عوامل اجتماعی و شرایط محیطی و روزمره مشاهده می کنیم.
یاحقی با نواختن سه تار نیز کاملاً آشنا بود و در صدابرداری هم یدی طولایی داشت و آرشیوی غنی از موسیقی فراهم آورد که در نوع خود منحصر به فرد است.
در سال ۱۳۴۲ دختر نوجوانی را به جامعه موسیقی معرفی نمود که مهستی نام گرفت. او در ضمن چند سال زندگی مشترک با حمیرا برای وی آهنگهایی نیز ساخت. از او تکنوازیهای بسیاری باقیمانده که نوار آن موجود است. سبک نوازندگی او بر بسیاری از نوازندگان ویلن تأثیر گذاشت که از آن جمله میتوان به سیاوش زندگانی، مجتبی میرزاده و بیژن مرتضوی اشاره کرد. وی در ۳۵ سالگی با پروانه امیر افشاری «حمیرا» (خواننده) ازدواج کرد. ۸ سال بعد حمیرا به دلایلی از او طلاق گرفت. پرویز یاحقی برای همسرش تعداد زیادی آهنگ ساخت که اکثر آنها در لیست آهنگهای جاودانه حمیرا قرار گرفتند؛ همانند ترانه «پنجرهای به باغ گل» و ترانه «می عاشقانه» و …. بعد از طلاق ارتباط هنری حمیرا با پرویز یاحقی بهطور کامل قطع میشود. یاحقی در چند سال آخر عمر خود به علت مصدومیت قادر به نوازندگی نبود و این قضیه لطمه روحی شدیدی به او وارد کرد. او در سن ۷۱ سالگی به علت ایست قلبی در خانه خود در تهران درگذشت. او را در بهشت زهرا قطعه هنرمندان به خاک سپردند.
مشاهده بیشتر
این سیر صعودی با ساختن چهار مضراب، قطعات و آهنگ هایی جاودانه، تنظیم، تکنوازی و همنوازی های فراوان در کنار بزرگان موسیقی آن زمان به بالاترین درجه خویش رسید و او را به عنوان یک نوازنده صاحب سبک به جامعه معرفی کرد.
سبکی که انحصاراً مال او و زاده خلاقیت، تکنیک، احساس و نوآوری های خود او بود و مقلدان فراوانی نیز پیدا کرد که از آن جمله می توان: مجتبی میرزاده، سیاوش زندگانی، بیژن مرتضوی، جهانشاه برومند و... را نام برد که هر یک در نوع خود نوازندگانی مطرح هستند، اما همگی به نوعی مستقیم یا غیرمستقیم از وی تأثیر گرفته و انشعابات این سبک محسوب می شوند و با وجود داشتن احساس مستقل، هیچ گاه نتوانستند در بروز این حس استقلال کامل نشان دهند.
در سبک پرویز یاحقی با کثرت تکنیک و تنوع در استفاده از آنها فراوان برخورد می کنیم: ویبر، مالش و گلیساندوهای گوشنواز و شیرین، استفاده به جا از پوزیسیون های مختلف، اجرای تریل های قدرتمند و سریع با انگشتان دوم و سوم، آرشه پرانی های متناسب با نوع دستگاه و قطعه، نزدیک کردن آرشه به خرک در حین آرشه کشی، استفاده از پیزیکاتو در قطعات ضربی و نهایتا استوار بودن بخش اعظمی از نوازندگی، مانور و خلق ملودی روی سیم های بم که این یکی نقطه عطف و بهتر بگوییم نگین انگشتری سبک یاحقی محسوب می شود، زیرا در گذشته و مشخصا تا قبل از او هیچ کس تا به این حد از سیم های بم استفاده نمی کرد و اساسا قادر به خلق ملودی زیبا و محرک احساس برروی سیم های ۳ و ۴ نبود و در واقع او را می بایست احیا کننده سیم های بم ویولن نامید.
چهارمضراب ها، آهنگ و رنگ های ساخته او که شروع و پایه آنها از سیم های sol و re بوده و قسمت اعظم آنها نیز در همین محدوده می باشد، گواه این مدعاست.
او از کودکی با هنرمندان نامداری نظیر ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، و علیاکبر شهنازی آشنا شد و مدتی نزد ابوالحسن صبا موسیقی آموخت. او در ۹ سالگی در رادیو نوازندگی کرد. نخستین آهنگ او برای غلامحسین بنان در برنامه گلهای رنگارنگ بود به نام «ای امید دل من کجائی»، که هماکنون نوار آن موجود است. وی به لحاظ خلق و خو و شخصیت به گواه دوستان، شاگردان و مرتبطان با وی، یک نمونه کامل و چکیده راستین مکتب آن دو اسوه اخلاق (صبا و حسین خان) است و هنر والای او جلوه ای از ذات ناب اوست که بر پرده ساز میخرامد و با جلوه گری دل می رباید.
او از سالیان دور تاکنون رابطه بسیار صمیمی با سایر هنرمندان این خاک و بالاخص موسیقیدانان داشته و حتی با نوازندگانی که به نوعی رقبای او به حساب می آمدند (بدیعی، خرم، ملک و...) دوستی نزدیک و رابطه احساسی عمیق و عاطفی داشت (چیزی که متاسفانه در عصر حاضر کمتر با آن برخورد می کنیم. پرونده هنری او نشان می دهد که یکی از ارکان برنامه گل ها بوده که با همنوازی در کنار خوانندگان و نوازندگان مطرح آن زمان که بعضی از آنها را خود او به این عرصه آورده بود، ساختن آهنگ های ماندگاری همچون: بیداد زمان، می زده شب (ماهور)، سراب آرزو (افشاری)، غزالان رمیده (شوشتری و همایون)، آهنگ زیبای او در چهارگاه با مطلع: [آن که دلم را برده خدایا زندگیم را کرده تبه گو...]. (گل های رنگارنگ شماره ۴۲۰ و ۴۲۸) با تنظیم زیبای زنده یاد جواد معروفی و آهنگ های دیگری که مجال نام بردن از آنها نیست، افراد بسیاری را به موسیقی ایرانی علاقه مند کرده که حتی به رغم گذشت سالیان متمادی بر این آهنگ ها، هنوز هم ورد زبان عوام و خواص هستند و نیک است بدانیم بخش اعظمی از این آثار حاصل هم نفسی ۵۰ ساله با ترانه سرای معاصر استاد بیژن ترقی بود.
اگر به زمان ساختن این آهنگ ها و سال های فعالیت یاحقی توجه بکنیم، درمی یابیم در برهه ای که وجود موسیقی های مبتذل و کاباره ای و... موسیقی اصیل ایرانی را تهدید می کرد و به حاشیه می راند، او یکی از خادمان و پاسبانان این موسیقی بوده که هنوز هم پس از گذشت بیش از نیم قرن همین خط سیر را دنبال می کند و اخیرا چند کار از تکنوازی ها و کارهای بدون کلام او منتشر شده که حاصل گوشه نشینی سال های اخیر اوست و در این آثار، اندکی تغییر فرم و تبعیت احساس را از عوامل اجتماعی و شرایط محیطی و روزمره مشاهده می کنیم.
یاحقی با نواختن سه تار نیز کاملاً آشنا بود و در صدابرداری هم یدی طولایی داشت و آرشیوی غنی از موسیقی فراهم آورد که در نوع خود منحصر به فرد است.
در سال ۱۳۴۲ دختر نوجوانی را به جامعه موسیقی معرفی نمود که مهستی نام گرفت. او در ضمن چند سال زندگی مشترک با حمیرا برای وی آهنگهایی نیز ساخت. از او تکنوازیهای بسیاری باقیمانده که نوار آن موجود است. سبک نوازندگی او بر بسیاری از نوازندگان ویلن تأثیر گذاشت که از آن جمله میتوان به سیاوش زندگانی، مجتبی میرزاده و بیژن مرتضوی اشاره کرد. وی در ۳۵ سالگی با پروانه امیر افشاری «حمیرا» (خواننده) ازدواج کرد. ۸ سال بعد حمیرا به دلایلی از او طلاق گرفت. پرویز یاحقی برای همسرش تعداد زیادی آهنگ ساخت که اکثر آنها در لیست آهنگهای جاودانه حمیرا قرار گرفتند؛ همانند ترانه «پنجرهای به باغ گل» و ترانه «می عاشقانه» و …. بعد از طلاق ارتباط هنری حمیرا با پرویز یاحقی بهطور کامل قطع میشود. یاحقی در چند سال آخر عمر خود به علت مصدومیت قادر به نوازندگی نبود و این قضیه لطمه روحی شدیدی به او وارد کرد. او در سن ۷۱ سالگی به علت ایست قلبی در خانه خود در تهران درگذشت. او را در بهشت زهرا قطعه هنرمندان به خاک سپردند.
آرامستان
گالری
دل نوشته ها
اگر پرویز را می شناختید، دلنوشته ای بنویسید.
توجه فرمایید که نظر شما به عنوان
مهمان
ثبت خواهد شد.
در صورت تمایل به نمایش نام خود وارد
شوید.